ایران ـ کودکان کار
« کودکان کار »؛گزارشی تکاندهنده از رشد خزنده این پدیده در سطح کلانشهرها
کودکان کار از پدیدهها و معضلات دردناک جامعه ایران است که به موازات وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی، رشد آن دارای سیری صعودی بوده است.
سالیان است که ایران به پیماننامه حقوق کودکان ملحق شده با این وجود این پیماننامه به اجرا گذاشته نشده است؛ به عبارت دیگر هر چند بر اساس قوانین داخلی حداقل سن اشتغال ۱۵ سال اعلام شده است که ۳ سال کمتر از معیار در نظر گرفته شده در پیمان نامه حقوق کودک است، اما در عمل همین حداقل سن برآمده از قوانین داخلی نیز جدی گرفته نمیشود. در سایه عدم جدیت و نظارت دستگاههای اجرایی، خیابانهای شهرهای بزرگ بخصوص کلانشهر تهران شاهد حضور روزانه هزاران کودک کار است که به شغلهای کاذبی اشتغال دارند. فقدان امنیت و آینده این کودکان بارها خبرساز شده است؛ اما کماکان تدوین برنامهای اجرایی از سوی دستگاههای متولی دیده نمیشود.
آری! قانون کار در ایران برخلاف پیماننامه حقوق کودکان، حداقل سن اشتغال را ۱۵ سال دانسته است؛ اما در میدان عمل از اجرای این قانون هم خبری نیست.
بسیاری از کشورهای پیشرفته با بالا بردن سطح رفاه اجتماعی، تامین مایحتاج ضروری خانوادههای آسیبپذیر، بیمه بیکاری و در نهایت ایجاد مکانهای امن برای نگهداری کودکان بیسرپرست، مساله کودکان کار را حل کردهاند؛ اما این مساله در ایران، مخصوصا در شهر بزرگی چون تهران به صورت بحرانی اجتماعی خودنمایی میکند.
پیمان نامه حقوق کودکان خاطر نشان میکند که “منظور از کودک، افراد انسانی زیر سن ۱۸ سال است” و “کشورهای طرف کنوانسیون متقبل میشوند که حمایتها و مراقبتهای لازمه را برای رفاه کودکان، با توجه به حقوق و وظایف والدین آنها، قیم و یا سایر افرادی که قانوناً مسئول آنان هستند، تضمین کنند و در این راستا اقدامات اجرائی و قانونی مناسب معمول خواهد گردید.”
برخی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری، آمار کودکان کار ایران را بین ۳ تا ۷ میلیون عنوان میکنند. بر اساس گزارشات خبری و ثبت مشاهدات شهروندان در فضای خبری، میتوان این گمانه را مطرح کرد که تعداد این کودکان در چند سال گذشته افزایش پیدا کرده است.
مشکل اقتصادی ، عامل اصلی ظهور و رشد پدیده کودکان کار
یک فعال حقوق کودک، دلیل اصلی وجود پدیده کودکان کار را “مسائل و مشکلات اقتصادی” میداند و میگوید: “با توجه به اینکه مسائل اقتصادی علت اصلی کار کودکان در ایران است و با توجه به اینکه در سالهای اخیر ما شاهد بدتر شدن اوضاع اقتصادی، افزایش بیکاری، روند خصوصیسازیها در حوزه آموزش و بهداشت و موارد اینچنینی هستیم میتوانیم استنتاج کنیم که با بدتر شدن وضع اقتصادی به آمار کودکان کار اضافه شده است و وضعیت آنها بدتر شده است.”
کودکان کار بخشی لاینفک از زندگی روزمره شهروندان تهرانی شدهاند، کمتر چهارراه یا معبر پر رفت و آمدی را میتوان یافت که در آن کودکان دستفروشی نکنند، شیشههای ماشینها را پاک نکنند و یا تکدیگری نکنند. وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی ایران خانواده این کودکان را در معرض خطر اقتصادی بیشتر قرار داده و همین مساله فشار اقتصادی را بر روی این کودکان بیشتر میکند. در حالی که این کودکان با حضور در خیابانهای تهران نه تنها از تحصیل باز میمانند و نمیتوانند مانند کودکان عادی به بازی و تفریح بپردازند، بلکه در معرض آسیبهای جدی اجتماعی و خطرات زیادی روبرو میشوند. عدم حضور والدین یا سرپرست این کودکان یا هر فرد دیگری که بتواند از آنها مراقبت کند باعث میشود که آنها هدف مناسبی برای سو استفاده اقتصادی و جنسی باشند. از سوی دیگر این کودکان از وضعیت بهداشتی مناسبی نیز برخوردار نیستند و همین وضعیت باعث ابتلای این کودکان به انواع بیماریهای جسمی و روانی خواهد شد.
با این وجود نه تنها وزارت کار و امور اجتماعی در زمینه کار شهروندان زیر ۱۸ سال حساسیتی نشان نمیدهد، بلکه مجلس نیز از تصویب قانون ممنوعیت کار کودکان و افراد زیر ۱۸ سال سر باز میزند. دولت هیچ عزم جدی برای مقابله با این مساله ندارد و سیاستهای کلان حاکمیت در راستای ارزان سازی نیروی کار و ادامه روند خصوصی سازیها، نتیجهای جز بدتر شدن شرایط ندارد.
کودکان خیابانی به مثابه کالای بنجل
البته در طول تمام این سالها و به خصوص در یک سال گذشته، دولت در مورد خاص کودکان دستفروش و خیابانی با برخورد با آنها به عنوان مبلمان شهری (و نه سوژه های انسانی) سعی در پاک کردن صورت مساله دارد. او با عنوان این مطلب اضافه میکند که دید شهرداری تهران نسبت به این مساله دچار اشکالات جدی است و این کودکان تنها نوک کوه یخ هستند. طرح جمعآوری که در تابستان امسال با سر و صدای فراوان و در کنار آن اعتراضهای فراوان انجام شد از این جمله بود که سعی داشت با جمع آوری و به قول فعالان این حوزه دستگیری کودکان کار در سطح شهر، ایجاد ترس و وحشت از ورود آنها به خیابان جلوگیری کند. ولی با توجه به اینکه هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت این کودکان صورت نگرفته است، عملا آنها دوباره به خیابانها باز میگردند و یا به کارگاههای زیرزمینی نقل مکان میکنند. کودکان کاری که در خیابان امرار معاش میکنند درصد کمی از کودکان کارگر را تشکیل میدهند و اکثر این کودکان در کارگاهها مشغول به کارند. طرح جمعآوری کودکان خیابانی که با همکاری سازمان بهزیستی کشور و شهرداری تهران انجام شد.
بیشتر بخواند: کودکان زبالهگرد، سیمای دیگر ۴۰ سال عدالتگستری در ایران!
بسیاری از منتقدان بینتیجه بودن و حتی آسیبرسان بودن طرحهای مشابه قبلی را ایراد اصلی این طرح میدانستند و آن را تلاشی برای “پاک کردن صورت مساله” عنوان میکردند. با وجود اصرار دولت و شهرداری تهران بر این طرح در تابستان گذشته، ناکارآمدی امروز بیش از پیش مشهود است و کودکان کار و خیابان دوباره به سطح شهر بازگشتهاند. به نظر میرسد تا زمانی که دولت نخواهد به صورت ریشهای برای حل مشکل کودکان خیابانی و کارگر آستین بالا بزند، در کماکان بر همان پاشنه خواهد چرخید و کودکان زیادی از دسترسی به آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی محروم خواهند بود. کودکانی که حکومت ایران با امضای پیمان نامه حقوق کودکان به جامعه جهانی تعهد داده تا حقوق مادی و معنوی آنان را تامین نماید.