ایران ـ کودکان کار
کودکان زبالهگرد با روزی ۱۲ ساعت کار و حقوق ۷۰۰هزار تومانی
این روزها اگر کمی دقت کنیم در خیابان کودکان زبالهگرد را میبینیم؛ کودکانی که چند ماهی است بعد از گران شدن قیمت دلار و مایحتاجهای اولیه زندگی روز به روز تعدادشان بیشتر میشود.
تعداد زیادی از آنها دیگر مدرسه هم نمیتوانند بروند. مسلم یکی از این کودکان زبالهگرد است. در محدوده خیابان گرگان هر روز زبالهگردی میکند و به قول خودش سطل آشغالهای آنجا با اوست. وقتی میپرسیم چرا درس نمیخوانی لبخند میزند و میگوید: « دلت خوشه. ما پول نداریم غذامون رو بخوریم، اون وقت بریم مدرسه؟ این بچه مدرسهایها رو که می بینیم کیف و کتاب دارن و باهاش میرن مدرسه، دلمون می گیره اما باید چیکار کنیم؟ آخر ماهی یه پولی میذاریم کف دست مادرمون.»
حبیب الله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، حل مشکل زبالهگردی از سوی کودکان زبالهگرد را به گردن شهرداری انداخته است. او در مورد میزان آزار دیدگی کودکان زبالهگرد خیابانی گفت: «کودکان خیابانی خطر آزاردیدگی بالایی دارند؛ چرا که این کودکان در خیابان هستند و نظارتی روی آنها وجود ندارد. میزان بازماندگی از تحصیل آنها نیز بالاست.»
چندی پیش مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه در گفتوگو با خبرآنلاین گفته بود: « تعداد کودکان شاغل در سنین ۵ تا ۱۴ سال بیشترین تعداد را به خود اختصاص میدهد؛ چراکه در سنین کودکی بیشتر امکان بردگی کشیدن وجود دارد.»
او در ادامه با بیان اینکه شاغلان ۱۵ تا ۱۹ساله ایرانی ۶۹۰ هزار نفر بودهاند، گفت: « نزدیک به ۷۶۵ هزار نفر کودک شاغل در سنین بین۱۰ تا ۱۹ ساله در شهرها و روستاهای ایران وجود دارند. گاهی آمار هفت میلیون نفری کودک کار در ایران اعلام شده است.»
احمدرضاپرنده در ادامه گفته که ۲۳هزار نفر کودک در اشتغال در سنین ۱۰ تا ۱۴ سال و ۳۲۰ هزار نفر در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال در نقاط شهری ایران وجود دارند.»
طرح دستگیری کودکان کار چند سالی است که در کشور اجرا می شود و این در حالی است که در این مدت هیچ راهکاری برای از بین بردن این پدیده داده نشده است. مشکل اساسی اینجاست که شهرداری مسئولیت این کودکان را به گردن بهزیستی میاندازد و میگوید که بهزیستی در این میان باید مسئولیت این بچه ها را قبول کند. این طور است که هیچ اقدامی برای این کودکان انجام نمیشود که موثر باشد.
چندی پیش روزنامه جهان صنعت در یک گزارش از بچههایی که در طرح دستگیری کودکان کار بازداشت شده بودند، نوشت: «صغری یکی از کودکانی است که پیشتر تجربه دستگیری توسط شهرداری و بهزیستی را داشته و از شرایط سختی که آنجا تجربه کرده است، میگوید: «هیچوقت بچههای دستفروش را نمیگرفتند. اولین باری بود که مرا به بهزیستی بردند. موهایم را از ته تراشیدند. بچههای زیادی از ۶ تا ۱۸ سال در آنجا بودند و هیچوقت بیرون نمیآمدند و غریبی میکردند.
هیچکس با آنها مناسب برخورد نمیکرد. بچههایی را که سه بار بیشتر بگیرند، دیگر رهایشان نمیکنند. بچههایی هم که زندگیشان خوب نبود و پدر و مادرشان نمیتوانستند نگهشان دارند، آنجا میماندند.»
او گفت: «در زندگیم خیلی سختی کشیدم و الان میخواهم جبران کنم، میخواهم درس بخوانم و هیچ بچهای سختی نکشد و مثل من نباشد که به یک آرزوش رسیده باشد و به دیگری نه. من اگر جای رئیس بهزیستی بودم، با بچهها کاری نداشتم چون بچهها مجبورند کار کنند.»
بیشتر بخوانید: دانشآموزان دستفروش، چهرهای دیگر از کودکان کار
حنیفه یکی دیگر از کودکان زبالهگرد بود که از تجربه ناخوشایند خود در این طرح صحبت کرد: «با خواهرم فرار کرده بودم. سه تا پسر که با ما گدایی میکردند هم فرار کردند. بعد از اینکه شهرداری آمد، بهزیستی هم رسید و ماشینش را قایم کرد و کسی که میخواست ما را بگیرد، دستش میلرزید. ما حدود ۳۰هزار تومان تا ۵۰هزار تومان سه نفری با هم درمیآوریم و پول مواد پدرمان را میدهیم.»
معصومه، یکی از مادران سرپرست خانوار است که از مشکلات محله میگوید و از اعتیاد شوهرش و کار پسرش، رضا: «الان سه تا چهار سال است که رضا به خاطر خانه علم جمعیت امام علی(ع) به مدرسه میرود و حقوقی که از سر کارش میگیرد، ۷۰۰هزار تومان است و ۱۲ ساعت کار میکند. محیط خانه ما خوب نیست و معتادان زیادی دارد. حمام و بهداشت نیز ندارد.»