سیاست نظام در مقابل سیل و سایر بلایای طبیعی چیست؟ – گفتار هفته
خبرهای سیل و برف و کولاک ویرانگر در استانهای مختلف کشور، هر روز بیشتر از پیش، ابعاد تکاندهندهای به خود میگیرد. خبرگزاریهای مختلف تصاویر گوناگونی از وقوع سیل و بارش برف در نقاط مختلف کشور به نمایش میگذارند.
به گفته مقامات، مسیر ارتباطی بیش از ۲۰۰ روستا در لرستان، ۴۰۰ روستا در کردستان، ۳۵۰ روستا در آذربایجان غربی و شرقی و زنجان و ۳۵۰ روستا در استان کرمان قطع شده است.
بارش بیسابقه باران در کرمان و سیلاب ناشی از آن، خسارتهای زیادی به شهرهای مختلف این استان وارد آورده است.

ـ خانههای روستایی تخریب شده و عدهای را بیخانمان کرده است.
ـ ۳ نفر از جمله دو برادر هشت و پنج ساله بر اثر این سیلابها جان باختهاند
ـ ۶ نیروی راهداری در استان کرمان هنگام بازگشایی راههای روستایی ناپدید شدهاند
ـ ریزش بهمن در محدوده کرج ـ چالوس یک کشته و ۲ مجروح برجای گذاشت
ـ روستایی با ۲۴۰ خانوار زیر آب رفت
ـ کرمان در وضعیت بحرانی؛ ۲۵ هزار نفر در محاصره آب
ـ خسارت سنگین سیل میناب به کشاورزان و دامداران
ـ تلف شدن هزاران راس گاو و گوسفند بر اثر طغیان رودخانه و وقوع سیلاب در استان هرمزگان
- دولت رئیسی ناتوان از مقابله با بحران بارش سنگین برف در کردستان ـ فیلم
- سیل اخیر، گواهی بر چپاولهای نجومی قرارگاه خاتم

نزدیک به ده روز پیش نیز سیل در استانهای هرمزگان، سیستان و بلوچستان و فارس دستکم ده کشته بر جای گذاشت و خسارات سنگینی را بهویژه در مناطق روستایی و بخش کشاورزی به بار آورد.
همه اینها، تنها بخشی از خسارات و تلفات ناشی از سیل، برف و کولاک در شهرهای مختلف کشور هستند.
اما دولت رئیسی در این وضعیت چه میکند و چه سیاستی پیش میگیرد؟ پاسخ پیشاپیش روشن است: هیچ! میایستد، تماشا میکند و آماده است تا در صورت اعتراض اهالی مصیبتزده مناطق آسیبدیده، دست به سرکوب و بازداشت مردم بزند.
شرح ابعاد ویرانی زیرساختهای کشور توسط قرارگاه خاتم سپاه، در این مطلب نمیگنجد. اما عموم کارشناسان داخلی نیز به نقش مخرب و خانمان بربادده پاسداران اشاره میکنند. پروژههای سدسازی، انتقال آب و ساخت و سازهای بیحساب و کتاب سپاه، در کنار فقدان اقدامات و ساخت و سازهای پیشگیرانه در مقابل حوادث طبیعی، اولین و مهمترین عامل انسانی بروز فاجعه زیست محیطی در کشور است.
ساخت و سازهای بیرویه سپاه در نقاط مختلف کشور و حذف انبوه جنگلها وگیاهان، باعث کاهش مقدار آب نفوذی و افزایش آب سطحی در پی هر بارندگی شده است. حجم زیاد آب از یک طرف بر بزرگی طغیان رودها افزوده و از طرفی با افزایش فرسایش، رسوباتی به وجود آورده که با برجای گذاشتن آنها ظرفیت بستر اصلی رود کاهش یافته است.
در چنین شرایطی است که مردم ما در برابر این حوادث طبیعی بخصوص در زمستانها بیپناه باقی میمانند. در سیلاب شهرهای مختلف چه در سالهای گذشته و چه در دیماه سال جاری، شاهد بودهایم که دولت رئیسی همچون دولتهای قبلی هیچ اقدامی برای پناه دادن به مردم، کمک به آنها برای تامین مایحتاج اولیه، تأمین سرپناه و … نکرده و ارادهای هم برای این کار ندارد.

راهکار کشورهای مختلف برای مقابله با سیل
در کشورهای مختلف از جمله در ژاپن، هلند، استرالیا، ایتالیا و … با اختصاص دادن بودجههای کلان و بکارگیری برجستهترین متخصصان، فنآوریهای پیشرفته و مؤثری را برای خنثیسازی اثرات ویرانگر بارانهای سیلآسا ابداع کردهاند.
در عموم کشورها، دولتها، ساکنان مناطقی را که تهدید وقوع سیل در آنها بیشتر است بیمه میکنند و مقررات ساختمانی مشخصی را برای ساخت ساختمانهای مقاوم در برابر سیل، با درجات مختلف تنظیم میکنند.
در انگلستان مهندسان یک مانع نوآورانه برای جلوگیری از سیل در امتداد رودخانه تیمز طراحی کردند.
در ژاپن، پس از سیل فاجعهبار در سال ۱۹۱۰، مهندسان ژاپنی یک سیستم موفق و پیچیده از کانالها و دروازه سیلگیر برای مقابله با سیل ایجاد کردهاند.
در هلند، شصت درصد از مردم در مناطقی که زیر سطح دریا قرار دارد، زندگی می کنند. دولت این کشور، شبکهای پیچیده از سدها، سیلگیرها، موانع، دایکها و موانع موج طوفان ساخته است.
در کشورهای ایتالیا، استرالیا و ایالتهای مختلف آمریکا نیز مهندسان، طراحیهای مؤثری را برای مقابله با سیلابهای بعد از بارانهای شدید ابداع و مستقر کردهاند.
در ایران نیز با انبوه منابع ثروت، در صورتی که حکومت قصد مقابله با بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله را داشت، با بسیج همه امکانات و نیروهای کشور میتوانست پروژههای موفقی را در این زمینه اجرا کند. اما روشن است که بودجه و ثروت کشور در جیب چه کسانی میریزد و در کجا هزینه میشود.

ناکارآمدی حکومت یا بخشی از تلاش برای بقاء؟
حال سؤال این است که با وجود انبوه دستاوردهای علمی و تجارب موفق در کشورهای مختلف از یک سو و وجود منابع مالی و انبوه منابع ثروت در ایران از سوی دیگر، چرا مسئولان نظام برای جلوگیری از وارد آمدن خسارتهای جانی و مالی غیرقابل جبران بر زندگی مردم، روی چنین پروژههایی سرمایهگذاری نمیکنند.
آیا پاسخ این سؤال را صرفأ باید در ناکارآمدی و ناتوانی حکومت و عوامل وابسته به آن جستجو نمود؟
این یک واقعیت است که مقامات مسئول در نظام ولایت، در زمره نالایقترین، فاسدترین و دزدترین نفرات هستند.
اما واقعیت دیگر این است که بیهیچ تردیدی، حکومتی که قادر است در لبنان و سوریه و عراق و یمن اقدام به سرمایهگذاری و بازسازی شهرهای ویران شده در جنگهای نیابتی بپردازد و در داخل کشور در دل رشتهکوههای مختلف، شهرکهای زیرزمینی موشکی و اتمی احداث کند، در صورتیکه بخواهد، قادر است با به خدمت گرفتن متخصصان کارآمد، از آخرین پیشرفتها و تجارب علمی سایر کشورها در مقابله با حوادث طبیعی از جمله سیل، استفاده نماید.
اما مشکل اینجا است که در قدم اول، این حکومت، ترکیبی است از بزرگترین باندهای مافیایی دزد و غارتگر. قرارگاه خاتم و ارگانهای مختلف وابسته به بیت خامنهای هر پروژهای را نه به قصد خدمت به کشور و مردم، بلکه فقط به قصد پر کردن جیب و حسابهای بانکی خودشان شروع میکنند.
در قدم بعد ایجاد ویرانی، فقر و بدبختی برای مردم، بخشی از سیاست سرکوبگرانه برای تضمین ادامه بقای نظام است.
خامنهای و سران نظام، ادامه بقای خود را در ایجاد فقر مطلق و ویرانی کامل زیرساختهای زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه مردم میبینند. از همین رو است که تمام سیاستهای اقتصادی نظام، علاوه بر تأمین منافع میلیاردی برای سردمداران حکومت، در خدمت زمینگیر کردن کامل مردم در تأمین مایحتاج اولیه معیشتی است. دقیقأ در کادر چنین سیاستی است که علت ویران ساختن روزانه سرپناه فقیرترین اقشار حاشیهنشین شهرهای مختلف یا تعطیلی کارگاهها و بنگاههای تولیدی، کشتار روزانه کولبران و سوختبران و سایر اقدامات مشابه را میتوان تفسیر نمود.
خامنهای، همچون گسترش مرگ و میر ناشی از بیماری کرونا، افزایش فقر و ویرانی، زیرساختهای معیشتی مردم را نیز فرصتی برای ادامه بقای حکومت سرکوبگر و غارتگر خود میداند. از همین رو است که طی ۴۳ سال حاکمیت فاسد خود، از کمترین سرمایهگذاری در زمینه سیستمهای مقابله با بلایای طبیعی خودداری نموده است. خامنهای، سیل و زلزله و سایر بلایای طبیعی را فرصتهایی برای زمینگیر کردن کامل مردم میبیند.
در دیدگاه سرکوبگرانه خامنهای، مردمی که خانه و کاشانه خود را بر اثر سیل و زلزله و … از دست میدهند، دیگر توان و یارای اعتراض اجتماعی را ندارند و سالها وقت و انرژیشان فقط باید در پی به دست آوردن سرپناه برای خود و فرزندانشان صرف شود.
اما اشتباه محاسبه کلان خامنهای و سران نظام فاسدش این است که قدرت لایزال طوفان و سیل خشم عمومی مردم را دستکم گرفتهاند. آنها مست از پول و قدرت، نمیتوانند دریابند که سیل و طوفان برخاسته از خشم و نارضایتی و کینه مردم بسا و بسا بنیانکنتر و ویرانگرتر از خواست و اراده دیکتاتور با همه ارگانهای سرکوب آن است. سیل و طوفانی که خیلی زود ریشه و بنیاد ظلم ظالمان و سرکوب را برای همیشه بر باد خواهد داد.
اینستاگرام ایران کارگر: https://www.instagram.com/irankargar2019
به کانال تلگرام ایران کارگر بپیوندید https://t.me/IranKargar96