نامه تکان دهنده سهیل عربی ؛ هرآینه سکوت جایز که نیست، هیچ! بلکه جنایت است
زندانی سیاسی سهیل عربی ، طی نامه تکان دهندهای، با بیان اینکه هر اعتراضی به عملکرد مسئولان زندان و افشاگری درباره شرایط غیر انسانی زندان هم توهین به مقدسات تعبیر میشود میگوید: « هرآینه سکوت جایز که نیست ،هیچ! بلکه جنایت است. »
۲۴سهیل عربی، زندانی سیاسی که اواخر شهریور ماه از زندان فشافویه (تهران بزرگ) به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده، با پرونده سازی و اتهامات جدید روبرو شده است. او باوجود چندین مشکل جسمی از درمان مناسب محروم است.
بنا به گزارش سازمان حقوق بشر ایران، سهیل عربی، زندانی سیاسی که اکنون در زندان رجایی شهر کرج بهسر میبرد، با پرونده سازی جدید از سوی نهادهای امنیتی روبرو است. او که در تاریخ ۲۸ شهریور ماه سال جاری، از زندان فشافویه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود، چند روز را در بدو ورود در سلول انفرادی این زندان سپری کرد و سپس به بازداشتگاه ۲-الف سپاه در زندان اوین منتقل شد.
این زندانی سیاسی نهایت پس از ۴۰ روز بازجویی در بند ۲-الف در تاریخ ۱۸ آبان ماه به زندان رجایی شهر کرج بازگردانده شد.
در رجایی شهر نیز مجددا سهیل عربی را به سلول انفرادی منتقل کردند و تا زمانی که به بند زندانیان سیاسی منتقل شود، ۹ روز دیگر در انفرادی باقی ماند.
پس از بازگشت به رجایی شهر، سهیل عربی درطی گفتگوی تلفنی با مادر خود عنوان کرده که در زمان انتقال از زندان تهران بزرگ به زندان رجایی شهر «کتفش را شکستهاند و دستش مشکل پیدا کرده است. همچنین تاندون پایش نیز بر اثر زمین خوردن صدمه دیده و تا کنون برای درمان به بیمارستان منتقل نشده است و با واکر راه میرود».
روز چهارشنبه ۳ دی ماه سال جاری، سهیل عربی از طریق ویدیو کنفرانس و توسط شعبه ۸ دادسرای شهر ری از بابت پرونده جدیدی که اخیرا برای او گشوده شده، مورد تفهیم اتهام قرار گرفت. در این جلسه بازپرسی اتهام «اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی علیه نظام» به این زندانی سیاسی وارد شد.
سهیل عربی درطی نامهای، درخصوص پرونده سازی جدید برای خود میگوید: « به جز من نوزده زندانی دیگر نیز در این پرونده هستند. پرونده ی اطلاع رسانی در مورد اوضاع زندان. هیچ یک از ما که متهم به اجتماع و تبانی شدهایم حتی یک بار هم یکدیگر را ندیدهایم و حتی از طریق تلفن هم با یکدیگر صحبت نکردهایم».
متن کامل نامه زندانی سیاسی سـهیل عـربی :
«وقتی زندان هم مقدس می شود؛
انتقاد به عملکرد مسئولان زندان و افشاگری دربارهی زندان مصداق ارتکاب جرم توهین به مقدسات!
هرآینه سکوت جایز که نیست، هیچ! بلکه جنایت است.
من ۹۹۱۱۶ هستم، شما پیشتر مرا با نام سهیل عربی میشناختید.
۹۹۱۱۶ باز هم بازداشت شدهای است که از سالها پیش ویژگی مهمتری از بازداشتشدن، حتی هنگامی که در بازداشتگاه است و باز هم متهم و محکومشدن نداشته است.
۹۹ یعنی سال بازداشت مجدد توسط سازمان اطلاعات سپاه و ۱۱۶، نشاندهنده این است که من پنجاه و هشتمین مرد بازداشت شده در سال جاری، توسط سربازان گمنام امام زمان هستم.
در بازداشتگاه دو – الف افراد را اینگونه صدا میزنند:
۹۹۱۱۶، چشم بندت را بزن و برای بازجویی آماده شو!
۹۹۱۱۶ سر پایین!
اطرافت را نگاه نکن با هیچکس حرف نزن!
اسم واقعیت را حتی به سید و حاجیها هم نمیگویی …
۹۹۱۱۶ همان ۹۲۰۵۴ است که پس از هفت سال به سلول انفرادی دو – الف بازگردانده شده، زیرا متنبه و پشیمان نگشته و هنوز مطالباتی دارد، از حقوق بشر از برابری و آزادی از عدالت میپرسد …
به راستی که باید با تشدید مجازات از شدت زنده بودنش کاست؛ تا دیگران را هم تحریک به زنده بودن نکند و شهروندی مطلوب یعنی یک مردهی متحرک شود …
بازجویی ها آغاز می شود:
چرا ؟
-چی چرا ؟
بازجو: چرا دست بر نمیداری؟
چرا معمولی زندگی نمیکنی؟
چرا آب به آسیاب دشمن میریزی؟
نمیخواهی از زندان خلاص شوی؟
حالا متهم به اجتماع و تبانی شدی!
به عنوان سرتیم و سرشبکه اتصال زندانیان سیاسی به شبکه های معاند (او میگوید امنیتی) شناخته شدی.
هر روز گزارش تهیه میکنی.
بیانیه صادر میکنی.
زندانیان را تحریک به شورش میکنی ...
-شما فکر می کنید چرا؟
ما را به ناحق در این شکنجهگاهها محبوس کردهاید و از تمام حقوق خود محرومیم.
توقع دارید اعتراض نکنیم؟
بازجو: اعتراض هم راه قانونی داره شما با بیگانگان و منافقین تماس گرفتید.
۹۹۱۱۶: دادیار ناظر زندان موظف است هر روز یا دستکم هفتهای سه بار به زندان مراجعه کند و مطالبات و شکایتهای زندانیان را بشنود اما آقای وزیری حتی یک بار هم طی دوسال اخیر به وظایفش عمل نکرده …..
۹۹۱۱۶: همچنان فریاد میکشد زیرا از دید او عجیب و فجیع است که همنوعانش از این همه عجایب تعجب نمیکنند و به این همه فاجعه واکنش نشان نمیدهند.
عجیب مثل اینکه، گروهی اموال مردم را غارت میکنند، سرزمینمان را تخریب میکنند ، فاسد و ستمگرند …. اما هر روز امنیت، ثروت و قدرت بیشتری کسب میکنند. در عوض آنها که به جور، بیدادگری و فساد اعتراض میکنند را مجرم امنیتی میخوانند و هرگونه شکنجهای را بر آنها اجرا میکنند و فجیع مثل علیرضا، وحید و ستارها در این زندانها کشته میشوند و آب از آب تکان نمیخورد.
حالا نزدیک به یک ماه است که گلرخ ایرایی را به دو – الف بردهاند و محروم از ملاقات با بستگانش است و خانوادهاش نگران سلامتی او هستند و دریغ از یک اعتراض جدی که برای شکنجهگران هزینه ایجاد کند و باعث کاهش فشار بر فعالان حقوق بشر در زندانها شود.
حین تبعید از زندان تهران بزرگ به گوهردشت دستم را شکستند.
سی و چهار روز بدون هواخوری، ملاقات و تماس تلفنی حتی در این حد که خانوادهام را از سلامتیام آگاه سازم؛ در آن بند مخوف که معروف به سوئیت یا بند اجرای حکم است محبوس بودم؛ بندی که اعدامیها را قبل از اجرای حکم اعدام به آنجا میآورند.
در آن روزهای وحشتناک شاهد اعدامشدن بیش از دویست انسان بودم.
در ماه صفر!
معمولا روزهای چهارشنبه احکام اعدام زندانیهایی که مرتکب جرایم غیرسیاسی مثل قتل شدهاند اجرا میشود و شنبه روز اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی است.
اما از اواخر شهریور تا نخستین روزهای آبان و پیش از انتخابات آمریکا خیلی شتاب زده حتی در روزهای غیر از چهارشنبه و شنبه احکام اعدام اجرا شد، در بین اعدامیها افرادی بودند که بیش از ده سال در زندان بودند و منتظر جلب رضایت شاکی و در تلاش برای تامین دیه بودند اما ترس از نتیجه انتخابات آمریکا یا عواملی دیگر باعث شد این اعدامهای فجیع رخ دهد.
بعد هم انتقال به دو – الف و پروندهای دیگر با اتهامهای مضحک و تکراری.
اجتماع و تبانی به دلیل اعتراض به وضعیت فاجعهبار زندان تهران بزرگ و افشای حقایق …
گلرخ ایرایی نیز با ضرب و شتم به دو – الف منتقل شد و حتی به همسر و اعضای خانوادهاش اجازهی ملاقات با وی را نمیدهند.
به جز من نوزده زندانی دیگر نیز در این پرونده هستند.
پروندهی اطلاعرسانی در مورد اوضاع زندان
هیچ یک از ما که متهم به اجتماع و تبانی شدهایم حتی یک بار هم یکدیگر را ندیدهایم و حتی از طریق تلفن هم با یکدیگر صحبت نکرده ایم.»
- ادامه راه دشوار آزادی با مقاومتی فراتر از توان یک انسان عادی؛ نامه سهیل عربی
- نگرانی آرش صادقی، زندانی سیاسی از وضعیت همسرش گلرخ ایرایی