ایران – اجتماعی
مقابله با سیل در ایران و دیگر کشورها؛ مقایسهای ساده و عبرتانگیز + فیلم
هرچند خبر سیل در کشور اکنون دیگر تازه نیست، اما درد و آلام مصیبتدیدگان آن نه کهنه شدنی است و نه فراموش کردنی. آنچه که به چشم دیدیم و آنچه مردم از دولت دیدند چیزی جز بیعملی و رخوت در کمکرسانی و بازدیدهای ریاکارانه نبود. حال خوب است لختی هم به دیگر کشورها بنگریم که چگونه با حوادث اینچنینی برخورد میکنند و مقابله با سیل در آنجا چگونه است.
در کشورهای دیگر از چند روز قبل از وقوع حوادث طبیعی همچون طوفان و سیل، سازمانهای هواشناسی همزمان با مشخص کردن روز وقوع حادثه، اقدام به اعلام هشدار و خطر میکنند. به موازات آن سازمانهای امدادی نیز در تخلیه مردم از مناطق خطرخیز بسیج میشوند. به عنوان مثال در طوفان فلوریدا که به طوفان «ایرما» معروف بود، نزدیک به ۶۰۰ مرتبه از کانالهای مختلف به مردم در باره قریبالوقوع بودن سیل و طوفان هشدار داده و راه کارهای دوری از خطر را آموزش و بصورت صوتی و بصری نشان دادند.
در این میان کلیه امدادگران ایالتهای مجاور که مشتمل بر هشت ایالت میشود، پیش از وقوع حادثه در حالت آمادهباش قرار گرفته بودند. در خیلی از کشورها علاوه بر امدادگران حوادث غیرمترقبه، ارتش نیز برای امداد رسانی به کار گرفته میشوند. این رویه در چین و سایر کشورهای شرق آسیا دیگر به یک سنت تبدیل شده است. اما بنگرید در ایران که نیروهای نظامی و انتظامی هر جا حضور مییابند برای سرکوب اعتراض مردم به بی توجهی دولت بوده است؛ همانند آنچه در شیراز شاهد آن بودیم که زرهی به خیابان آوردند.
علاوه بر این، در ایران همیشه هر حادثه غیر مترقبهای قبل از هر کس، مسئولان و سیستم مقابله با حوادث غیر مترقبه را غافلگیر کرده است. شگفتانگیزتر اینکه خبرهای مربوط به این قبیل حوادث بعد از وقوع، از کانال شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها به دست مسئولان ذی ربط میرسد. در این نقطه آنها به جای آستین بالازدن و دست به کار شدن، شروع به ارسال پیامکهای همدردی با آسیبدیدگان میکنند.
در این میان بارها شنیدهایم که مقامات کشوری و لشکری، مسئولان و دستاندرکاران سیستمهای امدادی یا در سفرهای سیاحتی و زیارتی هستند و یا در مرخصی به سر میبرند. مردم که به این رویه مسئولان کشور آشنا هستند، پس از تلفات جانی و مالی بسیار، خود شوراهای کمکرسانی مردمی تشکیل داده و خطرات در انتظار را به یکدیگر گوشزد میکنند.
جاری شدن سیل در ایران طی دو هفته اخیر، قبل از اینکه ناشی از طوفان باشد، به خاطر کنترل غیر فنی آب سدها، نبود سیلبندهای مستحکم و مسیلهای مناسب و همچنین غفلت و سهلانگاری مقامات رخ داده است. این در حالی است که کشور ما تاکنون طوفانهایی که کشورهای قاره آمریکا و یا شرق آسیا را هدف قرار میدهند را هرگز به خود ندیده است. و از این زاویه باید سپاس گوی طبیعت بود که تا به حال قهر خود را متوجه کشور ما نکرده است و الا با این مسئولانی که در ایران بر مسند قدرت تکیه زدهاند معلوم نبود چه از این کشور باقی میماند.

رفع و رجوع مساله از سوی دولت با به خدمت گرفتن رسانههایش
حال بنگرید روزنامهها و دیگر رسانههای حکومتی را که بارش شدید باران، بیسابقه بودن بارش، سرریز شدن آب سدها و طغیان رودها را سبب سیل و خسارتهای آن اعلام میکنند و چنین مینمایانند که بلایی طبیعی نازل شده است.
بی شک این فریبی بیش نیست که حاکمیت رسانههایش را برای ماستمالی کردن خرابکاری که مرتکب شدهاند، روانه فضای مجازی کرده است. در قرن بیستویکم و با این سطح از پیشرفت تکنولوژی و قدرت تولید و پیشبینی و پیشگیری، هر انسان اندک عاقلی نیز میداند که وقوع هر بلای طبیعی، هرگز طبیعی نیست؛ بلکه پدیدهای است که در راس هرم قدرت باید در پی علاج آن بر آمد.
چنانچه جان انسانها و آسایش و امنیت و آزادیشان اهمیت داشته باشد و مسئولانی مردمی، با غیرت و با عرضه بر این کشور حاکم بودند، آنگاه حوادثی نادر و غیرقابل پیشبینی هم به مصیبتی به این بزرگی که همه جهانیان را انگشت به دهان، در حیرت فرو برده است، نمیانجامید. «چرا در این کشور حادثه پشت حادثه، به فاجعه پشت فاجعه منجر میشود؟ اما در این تکرارها تنها یک چیز همچنان تازه است آن هم آوار شدن فاجعه بر سر مردم.
اینجاست که این سوال به حق رخ مینماید که مسئولیت این همه بلایا و کشته و زخمی و خسارات مادی که متوجه مردم استانهای مختلف کشورمان شد بر عهده کیست؟ طبیعت یا دولت؟
و «سود چه کسانی در نادیده گرفتن حقوق مردم و آسیب رساندن به آنها تامین میشود؟ وقتی بارش باران به سیلاب و سیلاب به فاجعه منجر میشود صحیحتر این است که به جای اندازه گرفتن میزان باران، میزان ثروتهایی را اندازه بگیریم که از زیرپا گذاردن حقوق شهروندی و انسانی مردم نصیب عدهای قلیل میشود.»
وضعیت پوشش جنگلی ایران
این واقعیتهای آماری برای ایرانی که زمانی از ۱۹میلیون هکتار پوشش جنگلی برخوردار بود نیز قابل تامل است؛ چرا که در طی چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی، حدود ۴۳ درصد از کل منابع جنگلی کشور که شامل بیست درصد از جنگلهای زاگرس میشود، از بین رفته است. منابع مطلع بر این باور هستند که چنانچه این روند ادامه داشته باشد، در نیم قرن آینده ایران همه جنگلهای خود را از دست خواهد داد.
کسانی که از جنگلهای کشور بهرهبرداری میکنند، در راس آنها امامان جمعه و دیگر مقامات کشوری و لشکری هستند. بنابراین بی دلیل نیست که طرح تنفس جنگل به سادگی از سوی این مقامات با مانع مواجه میشود. این به معنای سیلها و فاجعههای زیست محیطی بیپایان است که در کمین کشورمان نشسته است.
اینستاگرام ایران کارگر: https://www.instagram.com/irankargar2019
به کانال تلگرام ایران کارگر بپیوندید https://t.me/IranKargar96
