وقاحت وزیر آموزش و پرورش در لاپوشانی حادثه مدرسه کانکسی دزفول و کم اهمیت جلوه دادن آن
به دنبال حادثه آتشسوزی مدرسه کانکسی دزفول وزیر آموزش و پرورش در یک لاپوشانی آشکار مدعی شد که این حادثه مدرسه نبوده و محل اقامت معلم مدرسه بوده است.
وی ادعای دیگر مسئولان را تکرار کرده و ضمن تکذیب مدرسه کانکسی گفت: «شمار مدارس کانکسی در ایران قابل توجه نیست.»
محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزش و پرورش در دولت روحانی روز پنجشنبه ۹ بهمن ماه ۹۹ در اصفهان به حادثه سردشت دزفول اشاره کرد و گفت:
«این حادثه در مدرسه اتفاق نیفتاده، بلکه محل اقامت معلم مدرسه بوده که شب قبل آن میهمانانی داشته و متأسفانه حادثه تلخ آتشسوزی اتفاق افتاده است.»
مدرسه کانکسی دزفول دوشنبه شب ۲۹ دی ۹۹ در منطقه چشمهشیرین و چنگستان بخش سردشت شهرستان دزفول براثر صاعقه دچار آتشسوزی شد و به سوختگی و زخمی شدن سه معلم و سه دانشآموز انجامید که یکی از دانشآموزان به نام نیما همتی چالگرد، دوشنبه ۶ بهمن و امین الیاسی، دانشآموز دیگر شامگاه چهارشنبه ۸ بهمن به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست دادند.

حسین رضایی میرقائد، علی ایسپره و مجید مرادی سه معلمی هستند که در این حادثه دچار سوختگی شدهاند. مجید مرادی ۱۷ درصد سوختگی و علی ایسپره ۲۷ درصد سوختگی و حسین رضایی میرقائد دچار ۸۰ درصد سوختگی شده است که به کمک خانواده به بیمارستان سوانح و سوختگی اصفهان منتقل شده است.

در حالیکه خانواده قربانیان و شاهدان عینی این حادثه را بر اثر صاعقه عنوان کرده و گفتهاند که آتشسوزی در مدرسه کانکسی رخ داده و نوجوانان مصدوم دانشآموز بودند، اما مسئولان محلی و آموزش و پرورش هم وقوع حادثه بر اثر صاعقه، هم مدرسه بودن کانکس و هم دانشآموز بودن نوجوانان را تکذیب میکند.
حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش شمار مدارس کانکسی در کل کشور را زیاد ندانسته و میگوید:
«سه هزار و ۹۰۰ مدرسه کانکسی از مجموع بیش از ۱۱۵ هزار مدرسه در کشور داریم که رقم قابل توجهی نیست، اما وظیفه داریم فضای آموزشی مناسب برای همه دانشآموزان فراهم کنیم.»
وی افزود: «در این راستا تلاش میکنیم سال به سال با کمک خیران به ویژه در ۱۰ استان کشور که زیر خط متوسط دسترسی به فضای آموزشی قرار دارند اقدام به توسعه فضاهای آموزشی کنیم.»

پیش از این نیز حاجی میرزایی در ۵ بهمن ماه حادثه مدرسه کانکسی دزفول را عادی تلقی کرده و گفته بود:
«این یک حادثه بود و ممکن است در هر زمانی و در هر نقطه از کشور چنین حادثهای اتفاق بیفتد؛ اما اولویت اول این است که همه دانشآموزان از امکان آموزش در یک چادر، کانکس یا واحد اجارهای بهرهمند شده و از تحصیل محروم نباشند.»
بهنظر میرسد که مسئولان آموزش و پرورش در ایران بدون توجه به مسائل ایمنی مدارس و ضابطهدار بودن مکان احداث آنها، آموزش به قیمت جان باختن دانشآموزان و معلمان را در دستور کار خود قرار دادهاند.
از آتشسوزی در مدرسه کانکسی تا انفجار بخاریهای غیراستاندار در مدارس، سقوط دانشآموزانی که برای عدم آنتندهی به بالای کوهها میروند، عدم دسترسی به سرویس ایاب و ذهاب دانشآموزانی که مجبور هستند با خودروهای سوختبر به مدرسه بروند و جان خود را به خطر بیندازند و از همه مهمتر بالا رفتن آمار خودکشیهای دانشآموزان در سال تحصیلی جدید، قیمتی است که وزارت آموزش و پرورش از دانشآموزان، معلمان و خانوادههای آنها میگیرد، اما چندان اهمیتی برایش ندارد.
مهرالله رخشانی مهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور روز چهارشنبه ۸ بهمن ماه ۹۹ گفته بود:
«چهار هزار مدرسه کانکسی در کشور وجود دارد؛ مدارس کانکسی مجهز به صاعقهگیر هستند و در مورد ایمنی آنها نگرانی وجود ندارد.»
اما وی درباره آتشسوزی مدرسه کانکسی دزفول گفت: «درباره چیزی صحبت میکنیم که وجود خارجی نداشته است؛ تا الان برای کدام مدرسه کانکسی در کشور براثر صاعقه حادثه بوجود آمده است؟ چرا راجع به چیزی که اتفاق نیفتاده صحبت میکنیم. [… ] این کانکس مدرسه نبوده و محل اسکان معلمان است و روز اول ادعا شد علت حادثه صاعقه بوده، اما الان مشخص شد که صاعقه نبوده است.»
حجتالله بنیادی پژوهشگر تعلیم و تربیت در این رابطه میگوید:
«مسائل و حوادث آموزش و پرورش فقط به کانکس، صاعقه، سیل، فرو ریختن دیوار و آتشسوزی محدود نمیشود و ریشه در تفکری کوتاهمدت، جزءنگر، موقتی، غیراصولی، ارزانطلب و ارزانپسند دارد، تفکری که شاید بتوان آن را تفکر کانکسی یا راهبرد کانکسی نامید؛ نگرش و راهبرد ناصحیحی که فقط بهدنبال اتخاذ کوتاهترین و ارزانترین راهها است.»
مسئولان آموزش و پرورش تلاش میکنند حوادثی نظیر آتشسوزی مدرسه کانکسی در دزفول را کوچک جلوه دهند، اما تکرار حوادثی از این دست در سالهای گذشته نشان میدهد که در کشور معضل فرسودگی، ایمنی مدارس و عدم رسیدگی و تامین تجهیزات کلاسهای درس ادامه دارد.