سهراب سپهری هنرمندی که همه فضیلتهای یک هنرمند اصیل ایرانی را در خود حفظ نمود
سهراب سپهری با نگرشی نویی که نسبت به جامعه و انسان داشت نام آور شد. انسانی فرهیخته که صرفا به استعداد و توانایی ذاتی خویش تکیه داشت. از دورویی و تقلب به دور بود. تنها زیست و در این تنهایی از نیرنگ، همه فضیلتهای یک هنرمند اصیل و نجیب ایرانی را در خود حفظ نمود.
سهراب در شهر قم بدنیا آمد. پدرش کارمند اداره پست و تلگراف کاشان بود، اما بعلت بیماری خیلی زود سهراب را تنها گذاشت و فوت نمود. آنها بخاطر شغل پدر به کاشان مهاجرت کرده بودند، اما پس از فوت پدرش به تهران مهاجرت کرده و ادامه تحصیل داد.
ذوق سرشار سهراب و عشق و علاقهای که به شعر و ادبیات داشت، موجب شد که پس از گرفتن دیپلم، در دوره دانش سرای مقدماتی شرکت کرده و بعد ها نیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول کار شود.
سهراب علاوه بر شغل فرهنگی که برگزیده بود، به نقاشی و شعر نیز علاقه وافری داشت. در هر تابلوی نقاشی او اثری ادبی خلق گردیده، که عمق درک و احساس او، نسبت به پیرامون و جهان هستی است.
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است
در دلم چیزی هست، مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه…
قطعه فوق، قسمتی از شعر «واحهای در لحظه» میباشد که در کتاب حجم سبز او آمده است.
در شعرهای سهراب، همیشه آواهایی از دوردستها شنیده میشود. انسانها و لحظههای زنده در راهند و زندگی را میپویند. در شعر سهراب، همه موجوادت و اشیاء و کائنات زنده و ذیشعورند. هیچ عنصری بیگانه نیست و به حال خود رها نشده است. سهراب در اشعارش دست خواننده را گرفته و به دیدار جانهای شیفتهای میبرد که پشت نقابها قرار دارند. او برای خواننده اشعارش از همه دیدنیها و شنیدنیها نقاب بر میدارد و معانی رازها را میگشاید.
مجموعههای شعر سهراب سپهری
سهراب اولین اثر شعری خود را در سال ۱۳۳۰ که آنرا در قالب شعر نو نیمایی نوشته بود خلق نمود. این مجموعه با نام «مرگ رنگ» منتشر شد. دومین مجموعه شعری او با نام «زندگی خوابها» در سال ۱۳۳۳ منتشر شد که هر دو مجموعه اشعارش، خیلی زود مورد توجه قرار گرفتند. دوستاران شعر و اهل قلم با نقد و بررسی اشعار سهراب، او را خلقی جدید در سپهر ادبی ایران یافتند که باید به آن توجه ویژه نمود.
سفرهای سهراب سپهری
سهراب در طول زندگیش ازدواج ننمود. روحی جستجوگر داشت و کسب تجربه و سفر را نیاز روحی خود میدید. سفرهای زیادی به شرق و غرب دنیا کرد تا با مکاتب فلسفی و افکار و اندیشههای هر دیاری آشنا شود.
سفرهایی به کشورهای فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهای غربی نمود تا با فرهنگهای آنها از نزدیک آشنا شود. سپس روی به شرق نهاد و با سفر به هندوستان، ژاپن، پاکستان، افغانستان و چین و دیگر کشورهای آسیای شرقی، سعی نمود شناخت بیشتری از فرهنگهای مختلف شرقی و ادیان هندی و بودائیسم کسب نماید.
پس از این سفرها و سیر و سلوکها بود که اشعار سهراب رنگ و بوی دیگری گرفت. هرمصرعی که خلق مینمود، بیان دردی و آرزویی نهفته بود. سهراب علاوه بر شاعری، نقاش زبردستی هم بود که در دوران حیاط هنری خود، آثار نقاشی زیادی را خلق نموده و گالریهای متعددی را افتتاح نمود.
روی آوردن سهراب به هنرهای معنایی
علاقه همزمان سهراب سپهری به شعر و نقاشی، موجب شد که او پا در وادی دیگر هنرهای ترسیمی و معنایی بگذارد. در ژاپن حکاکی روی چوب را آموخت. در پاریس لیتوگرافی را دنبال کرد.
فروتنی و روح جستجوگرانه سهراب که از اندیشه کمال طلبی او ناشی میشد، نهایتا از او انسانی با دیدگاه مدارا گرایانه بجای گذاشت که آثاری چون «مرغ مهاجر»، «تا انتها»، «هنوزم در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی» و «تفسیر حجم سبز» نشانههای آن است.
در گذشت سـهراب سـپهری
سهراب در سال ۱۳۵۸ به سرطان خون مبتلا شد و برای درمان آن به انگلستان سفر نمود. اما بیماریش پیشرفت کرده بود پزشکان نتوانستند برایش کاری انجام دهند. او ناکام به تهران بازگشت و در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران درگذشت. پیکر سهراب سپهری به روستای مشهد اردهال کاشان انتقال یافت و در صحن امامزاده سلطان علی به خاک سپرده شد.
- درس اخلاق ؛ شعر به یاد ماندنی از سهراب سپهری
- اول اردیبهشت سالگرد درگذشت سهراب سپهری شاعر صدای پای آب، نقاش طبیعت و نویسنده اتاق آبی
اینستاگرام ایران کارگر: https://www.instagram.com/irankargar2019
به کانال تلگرام ایران کارگر بپیوندید https://t.me/IranKargar96