خسرو روزبه ؛ ایستادگی بجای تسلیم و خیانت
خسرو روزبه سال ۱۲۹۴ در شهرستان ملایر متولد شد. بدلیل هوش سرشار و علاقه زیادش به ریاضیات، در کلاس پنجم متوسطه رسالهای در زمینه حل معادلات درجه چهارم از طریق تقسیم تسلسل نوشت. روزبه با کمک گرفتن از این رساله توانست مسائل شیخ بهایی در رابطه با معادلات درجه عالی را حل کند. پس از اخذ دیپلم بدلیل شرایط سخت مالی، امکان ادامه تحصیل در دانشگاه را نداشت. روزبه لاجرم به دانشکده افسری رفت. وی طی دوران تحصیل در دانشکده افسری پیوسته در زمره دانشجویان زبده رسته توپخانه بود. پس از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری به عنوان استاد همان دانشکده به تدریس پرداخت.
روزبه تا اواسط سال ۱۳۲۴ در دانشکده افسری به تدریس مشغول بود. وی به عنوان یک مربی و فرمانده، دانشجویان را از پذیرش قوانین خشک و اطاعت کورکورانه برحذر میداشت. روزبه به آنها درس وفاداری به مردم میآموخت و همواره یادآوری میکرد که هیچگاه سلاحشان را به طرف مردم نگیرند. وی در کتابش به نام «اطاعت کورکورانه» دانشجویان را به عدم پذیرش سنتهای حاکم بر ارتش دعوت کرد. کتاب وی سالها در میان افسران و درجه داران آگاه بازتاب گستردهای داشت و دست به دست میچرخید.
خسرو روزبه نماد، عشق به مردم و نفرت از استعمار

خسرو روزبه در این کتاب از احساسات میهندوستانه خود، نفرتش از استعمار و دستنشاندگانش در ارتش سخن گفته است. وی به همه افسران و درجه داران تاکید میکرد که همیشه عشق به مردم را سرلوحه کارهای خود قرار دهند.
روزبه همچنین چندین کتاب و رساله در باره شطرنج و جنگ افزارهای توپخانه نوشته است. وی به کمک آوانسیان نخستین واژگان سیاسی را به رشته تحریر درآورد.
مأموران حکومت شاهنشاهی که از محبوبیت روزبه در میان پرسنل ارتش نگران بودند او را اخراج و دستگیر نمودند. وی از زندان گریخت و به زندگی مخفی روی آورد. روزبه با نوشتن سلسله مقالاتی با نام مستعار ستخر(سروان توپخانه خسرو روزبه) به افشای مفاسد سران ارتش پرداخت. وی همچنین پرسنل میهنپرست ارتش را به مبارزه بر علیه حکومت فرا خواند.
روزبه پس از کودتای ۲۸ مرداد به جای تسلیم و خیانت به مردم، به مبارزه با کودتاگران استعماری پرداخت.
تاکید بر مقاومت تا آخرین نفس پیش از دستگیری
خسرو روزبه در یک نامه به عزم جزمش برای مقاومت تا آخرین نفس اشاره کرده و مینویسد: «من خوب میدانم که ماندن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیطی تقریبا مساوی با مرگ است. زیرا اگر دستگیر شوم از دو حال خارج نیست، یا مقاومت خواهم کرد یا ضعف نشان خواهم داد. اگر ضعف نشان دهم روحأ خواهم مرد و دیگر از لحاظ روحی، معنوی و اجتماعی زنده نیستم و حق حیات ندارم، و اگر مقاومت کنم حتما خواهم مرد.
با وجود چنین مخاطراتی، روحیه من، به من اجازه فرار از خطر را نمیدهد. … تصمیم دارم در مواجهه با خطر از خود دفاع کنم.
این دفاع اگر منجر به نجات من شد چه بهتر! والا به احتمال قوی ممکن است زنده گیر دشمن نیفتم و همین امر در بالا بردن روحیه بچهها تاثیر مثبتی خواهد داشت و از بدبینی آنها به میزان زیادی خواهد کاست. و اگر هم حالت سومی پیش بیاید که به علل فنی زنده دستگیر شوم، یعنی وسیله دفاع من از کار بیفتد و عدهای از دشمنان هنوز زنده باشند و دستگیرم کنند، در چنین صورتی تصمیم دارم بهشدت از عقایدم دفاع کنم … من وظیفه خود میدانم که به قیمت جان خودم این سقوط روحیه را جبران کنم. اگر چنین توفیقی دست دهد.»
روزبه در تابستان ۱۳۳۶ برسر یک قرار دستگیر شد. وی همچنان که وعده داده بود در بیدادگاه نظامی شاه، از آرمانهایش دفاع کرد. یأس و سرخوردگی و تسلیم و خیانت افراد دیگر، پای مقاومتش را سست نکرد. خسرو روزبه در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷، با قبول مرگ، شعله پیکار را در بسیاری از قلبهای دردمند زنده نگه داشت.

آخرین کلام وی قبل از اعدام این شعر از سعدی بود:
«مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد»
اینستاگرام ایران کارگر: https://www.instagram.com/irankargar2019
به کانال تلگرام ایران کارگر بپیوندید https://t.me/IranKargar96