ایران – قتل میوه فروش
دکلمه ای زیبا بیاد مظفر عباسی میوه فروش جان باخته در قم
من دوره گردی مطربم، شورم به راه است، میخوانم و خاموشی ام عین گناه است.
مضراب آهنگم ببین نجوای عشق و ، آوای من در گوشه پر سوز آه است.
اشک تو جاری میکند نت های شعر و ، بغض تو همچون زخمه بر این بی پناه است.
دزدان مطاع زشت رندی میفروشند، کالای من اما مقام و دستگاه است.
اینجا که باشد دوره گردی جرم و عصیان، کارم حراج نغمه در شام و صباح است.
دیروز گرگان دوره گردی را دریدند ، دیروز گرگان دوره گردی را دریدند.
سازم ببین غمگین از آن داغ نگاه است.
امشب که خالی سفره از لبخند باباست، دیگر نمی خوانم که حال دل تباه است.
دیگر نمیخوانم که حال دل تباه است.
قابل ذکر اینکه چند روز قبل یک دستفروش قمی که میوه هایش توسط ماموران شهرداری مصادره شده بود اجازه نمیداد خودرویش را ماموران شهرداری با خودشان ببرند پس از درگیری با مامورن سرش را به جدول خیابان زده و او را کشتند! این شعر بر اساس این موضوع گفته و دکلمه گردیده است.
به کانال تلگرام ایران کارگر بپیوندید https://t.me/IranKargar96