ایران ـ اقتصادی
بحران آب در کشور و نقش مستقیم دولت در ایجاد و تشدید این پدیده
بحران آب در ایران باعث خواهد شد که در کمتر از ٢٥ سال دیگر، شرق و جنوب کشور، کاملا خالی از سکنه بشود.
بحران آب در حالی که بسیاری از مناطق ایران را به شدت در معرض تهدید قرار داده است، روزنامه “کلید”، در شماره روز دوشنبه ۳ اردیبهشتماه خود در این مورد نوشته است که تصویر ترسناکی از ســال ۱۳۹۷ پیش رویمان شــکل میگیرد. بعــد از همــه بارندگیها هنوز ۴۰٪ نســبت به میانگین درازمدت، خشکســالی داریــم و در برخی نقاط کشــور نشست زمین به ۱۴۰ برابر حد بحرانی رســیده است. با این همه یک سوم همه آب موجود را تقریبا هدر میدهیم، همچــون درمانده ای که در شــبی ســرد و تاریک آخرین تخته ها و الوارهای سرپناهش را یکی یکی در آتش میاندازد تا زنده بماند؛ و البته در تاریکی شــب نمی بیند که چه ابرهای سیاهی هنوز در راهند.
آخرین آمارهای وزارت نیرو حاکی از آن است که در استانهای فارس، خراسانجنوبی و اصفهان نهتنها سفرههای زیرزمینی آب تهی شدهاند، که ذخایر سدها نیز کاهش ٢٥ تا ٥٠درصدی را نسبت به سال گذشته تجربه میکنند. مطابق این آمار در حال حاضر در مجموع 47 ٪ از مخازن سدهای ایران خالی هستند.
“عیسی کلانتری”، وزیر پیشین کشاورزی و رئیس فعلی سازمان حفظ محیط زیست، اعلام کرده است كه تمدن در مناطق مرکزی و جنوب کشور در معرض تهدید است و تنها دامنه شمالی البرز از خشکسالی مصون مانده است. وی هم چنین میگوید: ” اگر وضع فعلی مصرف آب در بخش کشاورزی ادامه داشته باشد در کمتر از ٢٥سال دیگر شرق و جنوب کشور کاملا خالی از سکنه خواهد شد. وی در ادامه هشدار میدهد: “اگر فکری برای بحران آب نکنیم، ٢٥سال دیگر، باید ٥٠میلیون ایرانی از کشور مهاجرت کنند و مهاجرت تبعات وحشتناکی دارد، تا جایی که شاید چیزی به نام ایران دیگر وجود نداشته باشد. به گفته کلانتری، وقتی سفرههای زیرزمینی خشک میشوند، طبقات خاک نشست میکند و محل ذخیره آب از بین میرود. از اینرو، اگر بارندگی ١٠ برابر قبل هم بشود، باز آب روی سطح زمین جاری میشود و نمیتواند به داخل خاک نفوذ کند.
کشاورزی ناکارآمد
کارشناسان بین المللی که در زمینه بحران آب در ایران مطالعه کردهاند، در باره علت اصلی این بحران می گویند: “برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی از طریق شبکه بزرگی از سدهای آبی و چاههای عمیق، وضعیت آب در ایران را به سطح بحرانی کنونی رسانده است. از نشانههای این وضعیت، خشک شدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزایی و طوفانهای گرد و غبار بیشتر است.”
یکی از کارشناسان محیط زیست به نام کاوه مدنی که اخیرا فشارهای اعمال شده بر او و ترس از بازداشت و وادار کردن به خودکشی، او را ناچار کرد که از ایران فرار کند، در تازه ترین اظهاراتش قبل از ترک ایران در باره علل تشدید بحران آب گفته بود که ایران به دلیل تکیه بر اقتصاد مبتنی بر نفت، بالا بردن سطح بهرهوری اقتصادی در بخش کشاورزی را در تاریخ معاصر نادیده گرفته است. در دوره اخیر هم برای افزایش تولید کشاورزی، توسعه مناطق تحت کشت را در سراسر کشور تشویق کرده است. این در حالی است که بخش کشاورزی در ایران از لحاظ اقتصادی ناکارآمد است و سهم این بخش در تولید ناخالص ملی در طول زمان کاهش یافته است. این بخش هنوز صنعتی نشده و از شیوههای منسوخ شده کشاورزی با بهرهوری بسیار کم در آبیاری و تولید رنج میبرد. شیوه غالب کشاورزی در ایران، کشاورزی آبی است و بازده اقتصادی حاصل از مصرف آب کشاورزی پایین است. الگوهای محصول در سراسر کشور نامناسب و در بسیاری از مناطق با شرایط دسترسی به آب ناسازگار است.
۱۰ تن از متخصصان ایرانی حوزه مدیریت منابع آب که در آمریکای شمالی و انگلستان تحصیل کردهاند، در یک تحقیق مستقل، نشان دادهاند که دلیل اصلی کاهش ۸۰ درصدی حجم آب دریاچه ارومیه طی ۴ دهه اخیر که سطح آب آن به حدود ۱۰٪ سطح اولیه آن در سال ۱۳۵۱ شمسی کاهش یافته، فعالیتهای انسانی و سد سازیهای بی رویه بوده است و تأثیر خشکسالی و تغییرات آب و هوایی در منطقه در حدی نبوده که بتواند تغییرات سطحی و حجمی این چنینی در دریاچه ایجاد کند.
بیشتر بخوانید: بحران کمآبی در ایران و راهحل انکار تا وعدههای توخالی مسئولان
جنایت زیستمحیطی
بنا به اظهار دکتر کاوه مدنی، نتایج این تحقیق نشان از آن دارد که دریاچه ارومیه، قربانی خودخواهی بشر در منطقه شده است. وی میگوید: «وقتی که افزایش منافع و سودهای کوتاه مدت، هدف اصلی میشود، بی آنکه به اثرات غیرقبل بازگشت و پر هزینه پروژههای ساختوساز و افزایش سطح زیر کشت توجه شود، وضعیتی بهتر از آنچه که شاهد آن بوده ایم را نمیتوان انتظار داشت. ما باید به نسل های بعدی به خاطر جنایات زیستمحیطی خود پاسخگو باشیم. ”
پدیده بحران آب در ایران در رسانه های بین المللی نیز انعکاس وسیعی یافته است. به عنوان مثال روزنامه آلمانی زبان “هندلزبلات”، در این زمینه می نویسد: “سدسازی بیرویه یکی از دلایل بحرانی شدن پدیده آب در ایران است. در واپسین سال حکومت شاه، تعداد سدهای کشور ۱۸ عدد بود که در دوره جمهوری اسلامی ایران به ۶۴۷ سد رسیده است. از آن گذشته برنامهای برای ایجاد ۶۸۰ سد دیگر نیز وجود دارد. سدبندی غیرکارشناسانه و گسترده که به منظور تامین آبهای کشاورزی صورت میگیرد، عملا بحران آب در ایران را تشدید کرده است”. بنا بر اعتراف عیسی کلانتری، “هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده، طی چهار دهه گذشته بوده است.”
بنا بر این، بلایی که جمهوری اسلامی بر سر محیط زیست آورده است، چندان کمتر از بلایی نیست که بر سر کل مردم ایران در همه زمینه های دیگر سیاسی و اجتماعی آورده است. در جمهوری اسلامی نه فقط زندگی امروز اکثریت مردم ایران را در معرض نابودی قرار دادهاند، بلکه دست اندرکار تخریب شرایط زندگی نسل های آینده نیز هستند. امروز حتی سالم سازی هوائی که تنفس می کنیم و ضمانت تامین آبی که می نوشیم نیز در گرو رهائی از شرایط و فضای مسموم سیاسی در کشور است.